انتقاممن...
مامانم : پاشو خونه رو تمیز کن خوشگل شه بابات بیاد ببینه کیف کنه
من: بابا ک خوشگلی براش مهم نیست
مامانم: چرا؟
من: چون با تو ازدواج کرد
مامانم:😐🤜🏻
ی شب عادی و تفکر من:تصور کنین وقتی پیتزاها رو میزاریم تو فر حتما کلی جیغ میزنن و میخوان ک نجاتشون بدیم و بعد ما با ظالمیت تمام میخوریمشون؟🥺🥺😭😭
تفکر نازنین: فرض کن یعنی وقتی کیک میخوریم شکلاتاش میپاچه اونا خون هاشه؟🥺😭
بعد اینکه اینا رو به مامانم گفتم... انتقام مامانم..
مامانم: ۲ تا سندگل چ دلسوزی هم میکنن واس خوراکیها!هه😏
من:😐
نازنینی ک احتمالا الان داره کلشو میخارونه:😐
بازدید : 738
جمعه 24 مهر 1399 زمان : 23:38